بخش 68-جواب گفتن هدهد ظعنه زاغ را

گفت اي شه بر من عور گداي

 قول دشمن مشنو از بهر خداي

 

هدهد گفت اي سليمان نبي سخنان دشمن من را در حق من لخت بي چيز بخاطر خداوند گوش نده

***********************

گر به بطلانست دعوی کردنم

من نهادم سر..ببر اين گردنم

 

چنانچه در ادعايي خويش صادق نباشم حاضرم گردنم را فدا نمايم

*********************

 

زاغ.کو حکم قضا را منکر است

گر هزاران عقل دارد .کافر است

 

زاغ اعتقادي به تقدير الهي ندارد لذا اگر هزاران هنر هم داشته باشد او کافر است

************************

در تو تا کافي بود از کافران

جاي گند و شهوتي چون کاف ران

 

چنانچه در ذات انسان صفتي از کفر هست او کافر است شبيه کثافت و ماده شهوت بين دو پاي ادمي است

 

***************************

من ببينم دام را اندر هوا

 گر نپوشد چشم عقلم را قضا

 

من هدهد قادرم حتي دام پنهان زير زمين را مشاهده نمايم

بشرطي که تقدير الهي بصيرت انديشه اي من را مسدود ننمايد

 

***************************

چون قضا آيد شود دانش بخواب

 مه سيه گردد بگيرد آفتاب

 

قضاي الهي چنان قدرتمند است که دانش را به کما ببرد و ماه اسمان را سياه نمايد و نور را از خورشيد سلب کند

 

***************************

از قضا اين تعبيه کي نادرست

 از قضا دان کو قضا را منکرست

 

بسياري از اموراتي که تصرف و تلاش و انديشه ادمي کارساز نيست قضاي الهي است

و اين موضوعات کي نادر است؟

پس هر کسي تقدير را منکر شود خود انکار فرد نيز تقدير خداي مهربان است

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : پنج شنبه 26 فروردين 1395برچسب:انجمن,ادبی,مولانا,سنگان,مثنوی,معنوی, | 18:20 | نويسنده : مولانا سنگان |